سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
زبان درنده‏اى است ، اگر واگذارندش بگزد . [نهج البلاغه]
حرفهای دل شیطان

  نویسنده: شیطان  
 

سلام

قبل از اینکه این داستان رو شروع کنم ... اینجا ... من به معنی من نیست ...

حالا داستان رو گوش کن ...

تا حالا شده عاشق یه گرگ بشی ؟؟؟ عاشق گرگایی که ظاهرشون با آدما هیچ فرقی نداره ... گاهی حتی خیلی هم زیباتر از من تو هستن ... تا حالا یه گرگ رو دیدی که شبا پای  کامپیوترش  بشینه و اون پنجه های کثیفش کیبورد و لمس کنن ؟؟؟ تا حالا از شب تا صبح با یه گرگ عشق بازی کردی ؟؟؟ تا حالا لبای یه گرگو عاشقانه بوسیدی ؟؟؟

نه ؟؟؟ اره ؟؟؟

اگه نه ... که خوش به حالت ... و ارزو می کنم که هرگز هم این کارو نکنی ...

ولی ... ولی ... ولی اگه اره ... کاملا درکت می کنم ...

تقریبا 1 سال پیش ... همین دور و برا ... اره ... همین نزدیکا ... با یکی از این گرگا اشنا شدم ... اوایل گرگ خوبی به نظر می رسید ... انگار رام بود ... یا شاید هم این طوری وانمود می کرد ... به هر حال ... من دوسش داشتم ... نه به خاطر اینکه تشنه دوست داشتن بودم ... بلکه به خاطر اینکه اون وانمود می کرد گرگ خوبیه ...

چند ماه گذشت ... کم کم زور گویی هاش شروع شد ... مجبورم میکرد هر وقت که می خواست برم پیشش ... و هر بار یه تیکه از بدن منو به دندون می کشید ... می گفت من دوستت دارم ... کاری نمی کنم که درد بکشی ... کاری نمی کنم که بدنت زخمی بشه و اسیب ببینه ... اما ... اون یه چیزی رو هیچ وقت نفهمید ... اینکه ... با این کاراش قلب منو زخمی میکنه ... قلب کوچولو و نازک منو میشکنه ... منو ذره ذره اب کرد و به اخر رسوند ...  دیگه داشتم تموم می شدم ... نمی تونستم تحمل کنم ... من هر کاری کردم که بهش ثابت کنم دوسش دارم ... اما اون با بی رحمی تمام فقط به گرسنگی خودش فکر می کرد ... من سیرش می کردم ... اما به جاش خودم روز به روز تشنه چیزی می شدم که قبلا بهش نیاز نداشتم ... تشنه محبت ... عشق ...

بقیه داستان من و اینکه چی به سرم اومد بمونه واسه بعد ... ... ...

اما الان می خوام بگم ... نفرین من و امثال من همیشه پشت سر شما گرگا هست ... شما ها که به هیچی جز هوس فکر نمی کنین ... شماها که به هیچی رحم نمی کنین ... خودتونو یه لحظه بذارید جای  طعمتون ... یه لحظه به این فکر کنین که بعدا چه بلایی سرش میاد ... اصلا نه ... نمی خواد به اون فکر کنین ... به این فکر کنین که الان خواهر خودتون تو همین وضعیت باشه ... اصلا این چیزا حالیتون هست ؟؟؟ می فهمید غیرت چیه ؟؟؟ وجدان چیه ؟؟؟ عذاب چیه ؟؟؟ نفرین چیه ؟؟؟ فقط اینو یادت باشه که هرگز نمی بخشمت ... و از صمیم قلب نفرینت می کنم ...

حیف اسم گرگ که رو شماها گذاشتن ... هیچ حیوونی با هم نوع خودش این کارا رو نمی کنه ... نفرین به شما که از حیوون هم پست ترید ...

فعلا تا بعد ...


 
   
پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 9:0 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  تعطیل شد ...
عادلانه است ... نه ؟؟؟
شام امشب ... !!!
عدالت ؟؟؟ ...
[عناوین آرشیوشده]
 
پارسی بلاگ

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل
پیوندهای روزانه

23798: کل بازدید

1 :بازدید امروز

2 :بازدید دیروز

 RSS 

 
آرشیو
 
درباره خودم
 
لوگوی خودم
حرفهای دل شیطان
 
 
 
حضور و غیاب
 
اشتراک